آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

عزیزان من *عرفان و آرمان*

5ماهگی آرمان

1392/5/29 1:51
نویسنده : مامان الهام
492 بازدید
اشتراک گذاری

تو این ماه ٢ مورد قابل توجه وجود داره:

١.اومدن دایی مهدی به ایران

٢.رفتن به شمال 

 

با اومدن دایی و خانومشون مهمونیای متعدد بودی که میرفتیم همراه با ٢ تا عروسی در قزوین که ما یکیشو رفتیم چون با وجود شما خیلی سخت بود ..تازه در شیر خوردن هم اذیت می کردی..

این عکسا دقیقا ١٠ خرداد گرفته شده ..که شب شام خونه مسعود دایی بودیم

i

l

l

بقیه عکسا niniweblog.com در ادامه

 

 

بغل مارگارت داشتی عکسای خودتو نگاه می کردی

d

h

اقایان حاضر در مجلس

u

 

سفر به شمال...در تاریخ ١٣ خرداد

این اولین سفرت بود...تو راه که خیلی پسر خوبی بودی..اونجام در طول روز اذیت نمیکردی اما شبا     نمی خوابیدی وگریه می کردی..نمیدونم شاید دلت درد می کرد خلاصه ماهم میبردیمت تو ماشین می چرخوندیم تا شیر بخوری و بخوابی...

اینم عکسای شمال

j

k

k

o

k

هم تو هم هلیا روی شونه داداشی نشستین...اونجا خیلی عرفان هم به من هم به خاله الهه کمک کرد...بزرگ شدی حسابی باید جبران کنی

i

برای اولین بار سوار روروک شدی

l

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سپیده
4 شهریور 92 13:45
خیلی عکسا خوشگل شده مخصوصآ عکس آرمان و هلیا رو شونه عرفان با ماماناشون.قربون این سه تا گل بشم