ماه سوم زندگی آرمان
امسال عید برای اینکه کوچولو بودی ویه وقت مریض نشی ما به سفر نرفتیم .بعد از اینکه دل دردات خوب شد تصمیم گرفتیم روز ١٢ فروردین که یه روز آفتابی قشنگ بهاری بود بریم پارک ملت....
رفتیم دنبال خاله الهه وهلیا ...باهم رفتیم پارک...اونجا طبق معمول جناب عالی پس دادی و همه باهم تمام لباساتو عوض کردیم و کلی خندیدیم...خاله می گفت:هر موقع من با آرمان میرم بیرون نمیشه که این بچه پس نده!!!!!
اینم عکسای اون روز
بقیه عکسا در ادامه مطلب...
اینجاهم عرفان هنوز گچ دستشو باز نکرده ....این تعطیلات خیلی براش خسته کننده بود..چون دوستاش همه سفر بودن و حسابی تنها مونده بود...
اینام یه سری عکس از ماه سوم زندگی پسرم
تولد ٥سالگی امیر محمد
هرشب هم اینطوری تو بغل من میخوابی...الان تو ٧ ماه هستی و هنوز شبا کنار من خوابت میبره
عرفانم شبا همین طوری کنارمن می خوابید و من کلی کیف می کردم